معنی فارسی makems

B1

عمل کردن به گونه‌ای که دیگران خوشحال شوند یا به آن‌ها کمک کنیم.

To make someone or something happy or comfortable.

example
معنی(example):

او اغلب با نگرش شادابش آن‌ها را خوشحال می‌کند.

مثال:

He often makems happy with his cheerful attitude.

معنی(example):

در زمستان، او آن‌ها را در کنار شومینه گرم نگه می‌دارد.

مثال:

In the winter, she makems warm by the fireplace.

معنی فارسی کلمه makems

: معنی makems به فارسی

عمل کردن به گونه‌ای که دیگران خوشحال شوند یا به آن‌ها کمک کنیم.