معنی فارسی malapportioned

B2

نامتناسب، به معنای تقسیم یا تخصیص ناعادلانه یا نادرست چیزی.

Divided or distributed in a manner that is not fair or proportionate.

example
معنی(example):

صندلی‌های مجلس به طور نامتناسب تقسیم شده‌اند که منجر به نمایندگی ناعادلانه می‌شود.

مثال:

The seats in the legislature are malapportioned, leading to unfair representation.

معنی(example):

به دلیل نابرابری در تقسیم نواحی، برخی آرای بیشتری از دیگران ارزش دارند.

مثال:

Due to the malapportioned districts, some votes carry more weight than others.

معنی فارسی کلمه malapportioned

: معنی malapportioned به فارسی

نامتناسب، به معنای تقسیم یا تخصیص ناعادلانه یا نادرست چیزی.