معنی فارسی malarian
B1مربوط به مالاریا و مناطق آلوده به انگلهایی که باعث این بیماری میشوند.
Of or relating to malaria, especially concerning geographic regions affected by the disease.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
افرادی که در مناطق مالاریایی زندگی میکنند باید احتیاط کنند.
مثال:
People living in malarian areas should take precautions.
معنی(example):
محیط مالاریایی محل پرورش پشهها است.
مثال:
The malarian environment is breeding ground for mosquitoes.
معنی فارسی کلمه malarian
:
مربوط به مالاریا و مناطق آلوده به انگلهایی که باعث این بیماری میشوند.