معنی فارسی maledicted
B1نفرینشده، اشاره به حالتی که فرد یا چیزی تحت تأثیر نفرین قرار دارد.
Cursed or placed under a malediction.
- VERB
example
معنی(example):
او ادعا کرد که توسط یک جادوگر نفرین شده است.
مثال:
She claimed she was maledicted by a witch.
معنی(example):
روستاییان معتقد بودند که زمین نفرین شده، ملعون است.
مثال:
The villagers believed that the maledicted land was cursed.
معنی فارسی کلمه maledicted
:
نفرینشده، اشاره به حالتی که فرد یا چیزی تحت تأثیر نفرین قرار دارد.