معنی فارسی malexecution

B1

اجرا یا عملی که به طور نادرست و نامناسب انجام شده باشد و به نتایج منفی منجر شود.

The act of executing something poorly or incorrectly, resulting in negative outcomes.

example
معنی(example):

اجرای نادرست طرح منجر به شکست آن شد.

مثال:

The malexecution of the plan led to its failure.

معنی(example):

او به خاطر اجرای نادرست پروژه‌اش مورد انتقاد قرار گرفت.

مثال:

He was criticized for the malexecution of his project.

معنی فارسی کلمه malexecution

: معنی malexecution به فارسی

اجرا یا عملی که به طور نادرست و نامناسب انجام شده باشد و به نتایج منفی منجر شود.