معنی فارسی malian

B1

وابسته به کشور مالی یا مردم آن.

Of or relating to Mali or its people.

example
معنی(example):

هنرمند مالی کارهای خود را در گالری به نمایش گذاشت.

مثال:

The Malian artist displayed her work in the gallery.

معنی(example):

موسیقی مالی در سرتاسر جهان جشن گرفته می‌شود.

مثال:

Malian music is celebrated around the world.

معنی فارسی کلمه malian

: معنی malian به فارسی

وابسته به کشور مالی یا مردم آن.