معنی فارسی malignities

B2

بدی‌ها یا زشتی‌هایی که اثر منفی دارند و به دیگران آسیب می‌زنند.

The state of being malign or malicious; harmful or evil qualities.

example
معنی(example):

زشتی‌های وضعیت برای همه روشن بود.

مثال:

The malignities of the situation were clear to everyone.

معنی(example):

او درباره زشتی‌هایی که جامعه ما را تحت تاثیر قرار می‌دهد صحبت کرد.

مثال:

He spoke about the malignities that affect our society.

معنی فارسی کلمه malignities

: معنی malignities به فارسی

بدی‌ها یا زشتی‌هایی که اثر منفی دارند و به دیگران آسیب می‌زنند.