معنی فارسی malleableize

B1

عمل نرم کردن فلزات تا بتوان آنها را به راحتی شکل داد.

To make a material malleable, allowing it to be shaped easily.

example
معنی(example):

برای نرمی فلز، باید آن را گرم کرد.

مثال:

To malleableize the metal, it needs to be heated.

معنی(example):

آنها از یک تکنیک خاص برای نرم کردن آلیاژ استفاده کردند.

مثال:

They used a special technique to malleableize the alloy.

معنی فارسی کلمه malleableize

: معنی malleableize به فارسی

عمل نرم کردن فلزات تا بتوان آنها را به راحتی شکل داد.