معنی فارسی malleating

B1

ماله‌کردن به فرایندی اشاره دارد که در آن ماده با فشار شکل‌پذیر می‌شود.

The action or process of shaping a substance through pressure or tool application.

example
معنی(example):

ماله‌کردن به خاک رس نیاز به دست ثابت و صبر دارد.

مثال:

Malleating the clay requires a steady hand and patience.

معنی(example):

فرآیند ماله‌کردن شامل اعمال فشار یکنواخت در طول زمان است.

مثال:

The process of malleating involves applying even pressure over time.

معنی فارسی کلمه malleating

: معنی malleating به فارسی

ماله‌کردن به فرایندی اشاره دارد که در آن ماده با فشار شکل‌پذیر می‌شود.