معنی فارسی malpoise

B1

عدم تعادل در وضعیت یا رفتار، به ویژه در زمان مواجهه با فشار.

Lack of balance or stability, especially in behavior or mindset.

example
معنی(example):

او در پاسخ به سوال به نظر می‌رسید که به خوبی متوازن نیست.

مثال:

She seemed to malpoise when answering the question.

معنی(example):

سخنرانی او عدم توازن داشت که دنبال کردن آن را دشوار می‌کرد.

مثال:

His speech had a malpoise that made it difficult to follow.

معنی فارسی کلمه malpoise

: معنی malpoise به فارسی

عدم تعادل در وضعیت یا رفتار، به ویژه در زمان مواجهه با فشار.