معنی فارسی mamaguying
B1عمل فریب دادن یا شوخی کردن به طور تفریحی و سرگرم کننده است.
The act of teasing or tricking someone in a playful way.
- verb
verb
معنی(verb):
(Trinidad) To dupe or deceive.
example
معنی(example):
آنها در حال ماماگویید کردن او بودند، اما او با روحیه خوب آن را پذیرفت.
مثال:
They were mamaguying him, but he took it in good spirit.
معنی(example):
ماماگویید کردن گاهی میتواند به سوء تفاهمهایی در میان دوستان منجر شود.
مثال:
Mamaguying can sometimes lead to misunderstandings among friends.
معنی فارسی کلمه mamaguying
:
عمل فریب دادن یا شوخی کردن به طور تفریحی و سرگرم کننده است.