معنی فارسی mammogram

B1

تصویری که از پستان گرفته می‌شود تا نشانه‌های سرطان را شناسایی کند.

An X-ray image of the breast used to detect abnormalities.

noun
معنی(noun):

An X-ray picture of the breasts (mammaries), used to screen for breast cancer.

example
معنی(example):

ماموگرام یک اشعه ایکس از پستان است.

مثال:

A mammogram is an X-ray of the breast.

معنی(example):

زنان باید هر سال پس از ۴۰ سالگی ماموگرام بگیرند.

مثال:

Women should get a mammogram every year after turning 40.

معنی فارسی کلمه mammogram

: معنی mammogram به فارسی

تصویری که از پستان گرفته می‌شود تا نشانه‌های سرطان را شناسایی کند.