معنی فارسی mammonolatry
B2پرستش ثروت و اعتقاد به آن به عنوان ارزش بالاترین.
The worship of wealth, often associated with an overemphasis on materialism.
- NOUN
example
معنی(example):
مامنولتری میتواند در جوامعی دیده شود که در آن ثروت پرستش میشود.
مثال:
Mammonolatry can be seen in societies where wealth is worshipped.
معنی(example):
منتقدان استدلال میکنند که مامونولتری برای ارزشهای اخلاقی مضر است.
مثال:
Critics argue that mammonolatry is detrimental to moral values.
معنی فارسی کلمه mammonolatry
:
پرستش ثروت و اعتقاد به آن به عنوان ارزش بالاترین.