معنی فارسی man-handles

B1

به‌معنای رفتار کردن یا کنترل کردن چیزی به‌زور یا با قدرت.

Handles something roughly or with force.

example
معنی(example):

او کیسه‌های سنگین را به‌راحتی جابجا می‌کند.

مثال:

He man-handles the heavy bags with ease.

معنی(example):

نگهبان بدنی جمعیت را به‌زور کنترل می‌کند تا یک مسیر ایجاد کند.

مثال:

The bodyguard man-handles the crowd to create a path.

معنی فارسی کلمه man-handles

: معنی man-handles به فارسی

به‌معنای رفتار کردن یا کنترل کردن چیزی به‌زور یا با قدرت.