معنی فارسی man-servant
B2نفر مردی که به عنوان خدمتکار در منزل شخصی کار میکند.
A male servant who performs duties for an individual or household.
- NOUN
example
معنی(example):
او خدمتکار مرد یک هنرمند مشهور است.
مثال:
He is a man-servant to a famous artist.
معنی(example):
یک خدمتکار مرد از کارهای روزمره مراقبت میکند.
مثال:
A man-servant takes care of daily chores.
معنی فارسی کلمه man-servant
:
نفر مردی که به عنوان خدمتکار در منزل شخصی کار میکند.