معنی فارسی mancipleship

B1

مَنسِیپِلشِپ به حالت یا وضعیت یک مانسیپل اشاره دارد که نقش مدیریتی دارد.

The state or role of a manciple, responsible for managing supplies or finances.

example
معنی(example):

مَنسِیپِلشِپ او به او اجازه داد تا املاک را به طور مؤثر مدیریت کند.

مثال:

His mancipleship allowed him to manage the estate effectively.

معنی(example):

مَنسِیپِلشِپ به مهارت‌های رهبری و مالی نیاز دارد.

مثال:

Mancipleship requires both leadership and financial skills.

معنی فارسی کلمه mancipleship

: معنی mancipleship به فارسی

مَنسِیپِلشِپ به حالت یا وضعیت یک مانسیپل اشاره دارد که نقش مدیریتی دارد.