معنی فارسی mandarinize

B1

عمل تبدیل کردن یا تطبیق دادن به یک رویه سخاوت‌مند.

To make something embody characteristics of benevolence and generosity.

example
معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند عملیات خود را به سخاوت تبدیل کنند تا کارایی را بهبود بخشند.

مثال:

They decided to mandarinize their operations to improve efficiency.

معنی(example):

هدف، سخاوت‌زایی فرهنگ شرکت است.

مثال:

The aim is to mandarinize the company's culture.

معنی فارسی کلمه mandarinize

: معنی mandarinize به فارسی

عمل تبدیل کردن یا تطبیق دادن به یک رویه سخاوت‌مند.