معنی فارسی mandingan

B2

ماندینگان، رقصی با تحرکات شاد و جشنواره‌ای.

A lively dance known for its energetic movements.

example
معنی(example):

آنها در جشنواره، ماندینگان رقصیدند.

مثال:

They danced the mandingan at the festival.

معنی(example):

ماندینگان به خاطر حرکات شاد و پرانرژی‌اش شناخته شده است.

مثال:

The mandingan is known for its lively and energetic moves.

معنی فارسی کلمه mandingan

: معنی mandingan به فارسی

ماندینگان، رقصی با تحرکات شاد و جشنواره‌ای.