معنی فارسی maneless

B2

بدون یال، اصطلاحی برای توصیف حیواناتی که یال ندارند.

Describing an animal, particularly a lion or horse, that does not have a mane.

example
معنی(example):

هنرمند یک شیر بدون یال را در طبیعت نقاشی کرد.

مثال:

The artist painted a maneless lion in the wild.

معنی(example):

یک اسب بدون یال در نمایشگاه قابل مشاهده است.

مثال:

A maneless horse can be seen in the exhibition.

معنی فارسی کلمه maneless

: معنی maneless به فارسی

بدون یال، اصطلاحی برای توصیف حیواناتی که یال ندارند.