معنی فارسی mangy
B2 /ˈmeɪndʒi/کثیف و بدشکل، معمولاً به عنوان صفتی برای حیوانات یا چیزهایی که در شرایط بد قرار دارند، به کار می‌رود.
Having a shabby appearance or being unkempt, often used for animals.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Afflicted with mange.
معنی(adjective):
(by extension) Worn and squalid-looking; bedraggled or decrepit.
مثال:
We stayed in a really mangy hotel in New York.
example
معنی(example):
سگ به نظر کثیف و نیاز به حمام داشت.
مثال:
The dog looked mangy and needed a bath.
معنی(example):
کت او بعد از اینکه بیرون مانده بود، به نظر کثیف آمد.
مثال:
Her coat looked mangy after being left outside.
معنی فارسی کلمه mangy
:
کثیف و بدشکل، معمولاً به عنوان صفتی برای حیوانات یا چیزهایی که در شرایط بد قرار دارند، به کار می‌رود.
