معنی فارسی manicuring
B1فرآیند زیباسازی و مراقبت از ناخنها به همراه بهداشت دستها را مانیکور کردن میگویند.
The process of grooming and beautifying the nails and hands.
- verb
verb
معنی(verb):
To trim the fingernails
example
معنی(example):
مانیکور کردن هنری است که به مهارت و صبر نیاز دارد.
مثال:
Manicuring is an art that requires skill and patience.
معنی(example):
او از مانیکور کردن ناخنهایش لذت میبرد تا خلاقیتش را ابراز کند.
مثال:
She enjoys manicuring her nails to express her creativity.
معنی فارسی کلمه manicuring
:
فرآیند زیباسازی و مراقبت از ناخنها به همراه بهداشت دستها را مانیکور کردن میگویند.