معنی فارسی manifestly

B2 /ˈmæn.ɪ.fɛst.li/

به وضوح، به طور آشکار، به شکلی که قابل مشاهده و درک است.

In a way that is clear or obvious.

adverb
معنی(adverb):

In a manifest manner; obviously.

example
معنی(example):

او به وضوح برای این شغل غیرمطلوب بود.

مثال:

He was manifestly unqualified for the job.

معنی(example):

نتایج به وضوح به نفع سیاست جدید بود.

مثال:

The results were manifestly in favor of the new policy.

معنی فارسی کلمه manifestly

: معنی manifestly به فارسی

به وضوح، به طور آشکار، به شکلی که قابل مشاهده و درک است.