معنی فارسی manipulator
B1دستکاری‌کننده به کسی گفته می‌شود که به‌طوری ماهرانه یا غیرصادقانه بر دیگران تأثیر می‌گذارد.
A person who manipulates others, often for selfish reasons.
- noun
noun
معنی(noun):
Agent noun of manipulate; one who manipulates.
معنی(noun):
A device which can be used to move, arrange or operate something.
معنی(noun):
A puppeteer, especially one controlling marionettes.
example
معنی(example):
او یک دستکاری‌کننده ماهر در افکار عمومی است.
مثال:
She is a skilled manipulator of public opinion.
معنی(example):
به عنوان یک دستکاری‌کننده، او معمولاً آنچه را که می‌خواهد به دست می‌آورد.
مثال:
As a manipulator, he often gets what he wants.
معنی فارسی کلمه manipulator
:
دستکاری‌کننده به کسی گفته می‌شود که به‌طوری ماهرانه یا غیرصادقانه بر دیگران تأثیر می‌گذارد.
