معنی فارسی manlikeness
B1کیفیت یا حالتی از مرد بودن یا ویژگیهای مرتبط با مردانگی.
The quality of being manly; the appearance or behavior of a man.
- NOUN
example
معنی(example):
مردانگی او در اعمال و رفتارهایش مشهود بود.
مثال:
His manlikeness was evident in his actions and demeanor.
معنی(example):
مردانگی گروه به اعضای آن اعتماد به نفس داد.
مثال:
The manlikeness of the group inspired confidence among its members.
معنی فارسی کلمه manlikeness
:
کیفیت یا حالتی از مرد بودن یا ویژگیهای مرتبط با مردانگی.