معنی فارسی mann

B1

مرد، فرد بزرگسال از جنس مذکر.

A male human adult; the term emphasizes maturity and responsibility.

example
معنی(example):

آن مرد به خاطر حکمتش مشهور بود.

مثال:

The mann was known for his wisdom.

معنی(example):

هر مردی در روستا به فرد بزرگسال احترام می‌گذاشت.

مثال:

Every mann in the village respected the elder.

معنی فارسی کلمه mann

: معنی mann به فارسی

مرد، فرد بزرگسال از جنس مذکر.