معنی فارسی mannify

B1

اقدام به انسانی‌تر کردن یا شخصی‌تر شدن یک موضوع یا شخصیت.

To make more human-like or relatable.

example
معنی(example):

او سعی کرد سخنرانی‌اش را مانیفای کند تا قابل ارتباط‌تر باشد.

مثال:

He tried to mannify his speech to be more relatable.

معنی(example):

نویسنده می‌خواست شخصیت‌ها را در رمانش مانیفای کند.

مثال:

The author wanted to mannify the characters in his novel.

معنی فارسی کلمه mannify

: معنی mannify به فارسی

اقدام به انسانی‌تر کردن یا شخصی‌تر شدن یک موضوع یا شخصیت.