معنی فارسی manter

B1

به معنی حفظ و نگهداری چیزها به گونه‌ای که به خوبی کار کنند.

To maintain something in proper condition to ensure its functionality.

example
معنی(example):

نگهداری به معنای حفظ چیزی در شرایط خوب است.

مثال:

To manter is to keep something in good condition.

معنی(example):

او از صحت ماشینش با بررسی منظم روغن اطمینان حاصل کرد.

مثال:

She made sure to manter her car by regularly checking the oil.

معنی فارسی کلمه manter

: معنی manter به فارسی

به معنی حفظ و نگهداری چیزها به گونه‌ای که به خوبی کار کنند.