معنی فارسی mantleshelfed
B1وضعیتی که در آن قفسه بالای شومینه با اشیاء خاص پر شده است.
Referring to the state of having decorative items placed on a mantelshelf.
- VERB
example
معنی(example):
اتاق به خاطر تزئین با تصاویر خانوادگی احساس گرمی میکرد.
مثال:
The room felt warm because it was mantleshelfed with family pictures.
معنی(example):
آنها قفسه بالای شومینه را با تزئینات جشنوارهای تزئین کردند.
مثال:
They mantleshelfed their mantelpiece with festive decorations.
معنی فارسی کلمه mantleshelfed
:
وضعیتی که در آن قفسه بالای شومینه با اشیاء خاص پر شده است.