معنی فارسی manubriated
B1منوبریات به وضعیتی اشاره دارد که در آن قسمت بالای جناغ سینه به طور ویژهای در نظر گرفته میشود.
Having features or characteristics related to the manubrium.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پزشک اشاره کرد که بیمار در وضعیت منوبریات قرار دارد.
مثال:
The doctor noted that the patient was in a manubriated position.
معنی(example):
در یوگا، برخی حرکات ممکن است نیاز به وضعیت منوبریات داشته باشند.
مثال:
In yoga, certain poses may require a manubriated stance.
معنی فارسی کلمه manubriated
:
منوبریات به وضعیتی اشاره دارد که در آن قسمت بالای جناغ سینه به طور ویژهای در نظر گرفته میشود.