معنی فارسی mapped
B2نقشه‌برداری به عمل ایجاد نقشه از یک مکان یا ناحیه خاص اشاره دارد، شامل تعیین موقعیت و ویژگی‌های آن منطقه است.
The action of creating a map or diagram of a specific area, detailing its layout and features.
- verb
To create a visual representation of a territory, etc. via cartography.
(followed by a "to" phrase) To act as a function on something, taking it to something else.
(followed by a "to" phrase) To have a direct relationship; to correspond.
To inform someone of a particular idea.
محقق منطقه را برای مطالعه ویژگی‌های آن نقشه‌برداری کرد.
The researcher mapped the area to study its features.
ما قبل از شروع سفر، مسیر خود را نقشه‌برداری کردیم.
We mapped our route before starting the journey.
معنی فارسی کلمه mapped
:
نقشه‌برداری به عمل ایجاد نقشه از یک مکان یا ناحیه خاص اشاره دارد، شامل تعیین موقعیت و ویژگی‌های آن منطقه است.
