معنی فارسی mapwise
B1بهروش یا شیوهای که در آن اطلاعات بر اساس نقشهها یا الگوها سازماندهی میشود.
In a manner that is organized according to maps or spatial representations.
- OTHER
example
معنی(example):
دادهها بهصورت نقشهای سازماندهی شدهاند تا درک آنها آسانتر باشد.
مثال:
The data is organized mapwise for easier understanding.
معنی(example):
شما باید مناطق را بهصورت نقشهای بررسی کنید تا الگوها را شناسایی کنید.
مثال:
You need to look at the regions mapwise to identify the patterns.
معنی فارسی کلمه mapwise
:
بهروش یا شیوهای که در آن اطلاعات بر اساس نقشهها یا الگوها سازماندهی میشود.