معنی فارسی marantic
B1مارانتیک به حالتی اطلاق میشود که به آرامی و به تدریج پیشرفت کند و در عین حال نمایان نشود.
Referring to a condition or state that is gradual and subtle, often difficult to detect.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طبیعت مارانتیک بیماری در ابتدا شناسایی آن را سخت کرد.
مثال:
The marantic nature of the disease made it hard to notice at first.
معنی(example):
او بعد از نقل مکان کردن، احساس از دست دادن مارانتیک کرد.
مثال:
She felt a marantic sense of loss after moving away.
معنی فارسی کلمه marantic
:
مارانتیک به حالتی اطلاق میشود که به آرامی و به تدریج پیشرفت کند و در عین حال نمایان نشود.