معنی فارسی marasmous
B1ماراسموس شرایطی است که نشاندهنده تحلیل و تباهی است.
Characterized by a state of decay or decline.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
وضعیت ماراسموس میوه به این معنی بود که دیگر قابل خوردن نیست.
مثال:
The marasmous condition of the fruit meant it was no longer edible.
معنی(example):
جو ماراسموس به حس افول کمک کرد.
مثال:
The marasmous atmosphere contributed to a sense of decay.
معنی فارسی کلمه marasmous
:
ماراسموس شرایطی است که نشاندهنده تحلیل و تباهی است.