معنی فارسی marinize
B1مزهدار کردن، به عمل ترکیب مواد غذایی با ماریناد برای بهبود طعم آنها اشاره دارد.
To soak food in a marinade to enhance its flavor before cooking.
- verb
verb
معنی(verb):
To adapt for marine environments
example
معنی(example):
ما نیاز داریم تا مرغ را مزهدار کنیم تا طعم آن بهتر شود.
مثال:
We need to marinize the chicken to enhance its flavor.
معنی(example):
برای مزهدار کردن سبزیجات میتوانید از روغن زیتون و سرکه استفاده کنید.
مثال:
To marinize vegetables, you can use olive oil and vinegar.
معنی فارسی کلمه marinize
:
مزهدار کردن، به عمل ترکیب مواد غذایی با ماریناد برای بهبود طعم آنها اشاره دارد.