معنی فارسی marmink
B1مَرمینک، واژهای در گویشهای محلی که برای اشاره به موجودات کوچک بهکار میرود.
A term used in local dialects, often referring to small animals or creatures.
- OTHER
example
معنی(example):
مَرمینک اصطلاحی است که در گویشهای محلی استفاده میشود.
مثال:
Marmink is a term used in local dialects.
معنی(example):
در برخی نواحی، مردم از کلمه مَرمینک برای اشاره به یک حیوان کوچک استفاده میکنند.
مثال:
In some regions, people say marmink to refer to a small animal.
معنی فارسی کلمه marmink
:
مَرمینک، واژهای در گویشهای محلی که برای اشاره به موجودات کوچک بهکار میرود.