معنی فارسی marmorated
B2مرمر شده به معنای زمینه یا سطحی که دارای الگوها و رنگهایی مشابه مرمر است.
Decorated or marked with patterns similar to those of marble.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سطح مرمر شده به مبلمان ظاهری لوکس بخشید.
مثال:
The marmorated surface gave the furniture a luxurious appearance.
معنی(example):
دانشمندان به مطالعه حشره مرمر شده پرداختند به خاطر استتار منحصر به فردش.
مثال:
The scientists studied the marmorated insect for its unique camouflage.
معنی فارسی کلمه marmorated
:
مرمر شده به معنای زمینه یا سطحی که دارای الگوها و رنگهایی مشابه مرمر است.