معنی فارسی marmosets
B1گونه‌ای از میمون‌ها که کوچک و درخت‌زی هستند و معمولاً در گروه‌ها زندگی می‌کنند.
Small New World monkeys that are characterized by their small size and often live in social groups.
- noun
noun
معنی(noun):
A small monkey, now specifically a Central and South American monkey of the genera Callithrix, Mico, Cebuella, or Callibella, with claws instead of nails, and a rather primitive layout.
معنی(noun):
A hideous figure; a grotesque.
معنی(noun):
An unappealing or foolish man.
example
معنی(example):
مارموزت‌ها میمون‌های کوچکی هستند که در درختان زندگی می‌کنند.
مثال:
Marmosets are small monkeys that live in trees.
معنی(example):
آنها به خاطر طبیعت بازیگوش و اندازه کوچکشان شناخته شده‌اند.
مثال:
They are known for their playful nature and small size.
معنی فارسی کلمه marmosets
:
گونه‌ای از میمون‌ها که کوچک و درخت‌زی هستند و معمولاً در گروه‌ها زندگی می‌کنند.
