معنی فارسی marooned
B2مارون شدن به معنای به تنگنا افتادن در جایی است که نمیتوان از آن به راحتی خارج شد.
To be stranded or left in a place where escape is difficult or impossible.
- verb
verb
معنی(verb):
To abandon in a remote, desolate place, as on a desert island.
example
معنی(example):
پس از طوفان، کشتی بر روی یک جزیره متروکه متروک شد.
مثال:
After the storm, the ship was marooned on a deserted island.
معنی(example):
آنها زمانی که ماشینشان در میانه هیچجا خراب شد، حس تنهایی کردند.
مثال:
They felt marooned when their car broke down in the middle of nowhere.
معنی فارسی کلمه marooned
:
مارون شدن به معنای به تنگنا افتادن در جایی است که نمیتوان از آن به راحتی خارج شد.