معنی فارسی marri

B1

ازدواج، پیوند قانونی یا مذهبی بین دو نفر که به عنوان همسر شناخته می‌شوند.

The legally or formally recognized union of two people as partners in a personal relationship.

noun
معنی(noun):

Corymbia calophylla, an Australian tree.

example
معنی(example):

او بعد از یک دوران طولانی خواستگاری تصمیم به ازدواج با او گرفت.

مثال:

He decided to marry her after a long courtship.

معنی(example):

بسیاری از فرهنگ‌ها آداب و رسوم خاصی برای ازدواج دارند.

مثال:

Many cultures have unique marriage customs.

معنی فارسی کلمه marri

: معنی marri به فارسی

ازدواج، پیوند قانونی یا مذهبی بین دو نفر که به عنوان همسر شناخته می‌شوند.