معنی فارسی marriage rate
B2نرخ ازدواج، میزان ازدواج در یک جمعیت خاص در یک دوره زمانی معین را نشان میدهد.
The frequency of marriages in a specific population during a given timeframe.
- NOUN
example
معنی(example):
نرخ ازدواج در کشور به طور پیوسته در حال کاهش است.
مثال:
The marriage rate in the country has been steadily declining.
معنی(example):
سیاستها میتوانند به طور قابل توجهی بر نرخ ازدواج تأثیر بگذارند.
مثال:
Policies can influence the marriage rate significantly.
معنی فارسی کلمه marriage rate
:
نرخ ازدواج، میزان ازدواج در یک جمعیت خاص در یک دوره زمانی معین را نشان میدهد.