معنی فارسی marrow-bone

B1

استخوان مغز نوعی استخوان است که حاوی مغز چرب می‌باشد و در پخت و پز استفاده می‌شود.

A marrow-bone is a bone that has fatty marrow inside and is used in cooking.

example
معنی(example):

استخوان مغز مواد مغذی ضروری برای غذا فراهم کرد.

مثال:

The marrow-bone provided essential nutrients for the dish.

معنی(example):

او از قصاب یک استخوان مغز برای خورشت خواست.

مثال:

She asked the butcher for a marrow-bone for the stew.

معنی فارسی کلمه marrow-bone

: معنی marrow-bone به فارسی

استخوان مغز نوعی استخوان است که حاوی مغز چرب می‌باشد و در پخت و پز استفاده می‌شود.