معنی فارسی marrowish
B1دارای خصوصیات مغز، شبیه به مغز.
Resembling or characteristic of marrow.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سوپ طعمی مغزدار داشت که بسیار آرامشبخش بود.
مثال:
The soup had a marrowish flavor that was very comforting.
معنی(example):
او بافتی مغزدار را در وعدههای غذایی خود ترجیح میداد.
مثال:
He preferred a marrowish texture in his meals.
معنی فارسی کلمه marrowish
:
دارای خصوصیات مغز، شبیه به مغز.