معنی فارسی marshaless
B2عنوانی برای زنی که مسئولیتهای نظامی یا نظارتی را بر عهده داشته است.
A female who holds a title or position similar to a marshal.
- NOUN
example
معنی(example):
این منطقه در گذشته تحت حکومت یک مارشالس قرار داشت.
مثال:
The region was once governed by a marshaless in the past.
معنی(example):
نقش او به عنوان مارشالس در آن دوره تاریخی مهم بود.
مثال:
Her role as a marshaless was significant in that historical period.
معنی فارسی کلمه marshaless
:
عنوانی برای زنی که مسئولیتهای نظامی یا نظارتی را بر عهده داشته است.