معنی فارسی martialed
B2ترتیب دادن و منسجم کردن افراد یا نیروها به منظور انجام کار خاص.
To arrange or assemble in a disciplined manner, especially for military purposes.
- VERB
example
معنی(example):
نیروها برای رژه مرتب شدند.
مثال:
The troops were martialed for the parade.
معنی(example):
رهبر تیم خود را برای آمادهسازی برای مسابقه ساماندهی کرد.
مثال:
The leader martialed his team to prepare for the competition.
معنی فارسی کلمه martialed
:
ترتیب دادن و منسجم کردن افراد یا نیروها به منظور انجام کار خاص.