معنی فارسی marting

B1

رفتار سخت‌گیرانه و اصرار بر نظرات شخصی.

The act of being excessively strict or rigid in conversations or discussions.

example
معنی(example):

او همیشه در طول بحث‌ها سخت‌گیری می‌کرد و بر روی نظرش اصرار داشت.

مثال:

He was always marting during discussions, insisting on his point.

معنی(example):

سخت‌گیری در مباحث می‌تواند هم یک قوت و هم یک ضعف باشد.

مثال:

Marting in debates can be both a strength and a flaw.

معنی فارسی کلمه marting

: معنی marting به فارسی

رفتار سخت‌گیرانه و اصرار بر نظرات شخصی.