معنی فارسی mashies
B1نوعی سیبزمینی پوره شده که بهطور خاص برای وعدههای غذایی استفاده میشود.
A term for mashed potatoes, often used in a casual context.
- noun
noun
معنی(noun):
A metal-headed golf club with a moderate loft, the equivalent of a five iron in a modern set of clubs.
example
معنی(example):
من مقداری مَشی برای شامم سفارش دادم.
مثال:
I ordered some mashies to go with my dinner.
معنی(example):
برای یک تغییر جالب، ما مَشی با سیبزمینی شیرین درست کردیم.
مثال:
For a fun twist, we made mashies with sweet potatoes.
معنی فارسی کلمه mashies
:
نوعی سیبزمینی پوره شده که بهطور خاص برای وعدههای غذایی استفاده میشود.