معنی فارسی masonic
B2فراماسونی، مربوط به فراماسونری، سازمانی که به فلسفه و اخلاقیات مبتنی بر همکاری و کمک به دیگران تاکید دارد.
Relating to the Freemasons or their practices and organizations.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Of or pertaining to stonemasons or masonry.
معنی(adjective):
Of or pertaining to freemasonry.
example
معنی(example):
او عضو یک لژ فراماسونری است.
مثال:
He is a member of a Masonic lodge.
معنی(example):
آیینهای فراماسونی معمولاً شامل نمادها و دستدادنهای مخفی هستند.
مثال:
Masonic rituals often include symbols and secret handshakes.
معنی فارسی کلمه masonic
:
فراماسونی، مربوط به فراماسونری، سازمانی که به فلسفه و اخلاقیات مبتنی بر همکاری و کمک به دیگران تاکید دارد.