معنی فارسی mass.

B1

جرم، به‌معنای مقدار یا حجم زیاد از یک چیز، معمولاً در اشاره به حجم یا تعداد.

A large quantity of something, often in reference to a significant amount or volume.

example
معنی(example):

مقدار داده‌های جمع‌آوری شده زیاد بود.

مثال:

The mass of data collected was overwhelming.

معنی(example):

او در طول فیلم احساسات زیادی را تجربه کرد.

مثال:

She felt a mass of emotions during the movie.

معنی فارسی کلمه mass.

: معنی mass. به فارسی

جرم، به‌معنای مقدار یا حجم زیاد از یک چیز، معمولاً در اشاره به حجم یا تعداد.