معنی فارسی massively

B1

به‌طرز قابل‌توجهی، به میزان زیاد، به‌شکلی بسیار بزرگ و با اثر بیشتر از حد معمول.

To a very great degree or extent.

adverb
معنی(adverb):

In a massive manner, in a way that appears large, heavy or imposing.

معنی(adverb):

Greatly.

example
معنی(example):

نرم‌افزار جدید می‌تواند داده‌ها را به‌طرز قابل‌توجهی سریع‌تر از سیستم قدیمی پردازش کند.

مثال:

The new software can process data massively faster than the old system.

معنی(example):

این پروژه یک تلاش به‌طرز گسترده‌ای تعاونی بود.

مثال:

The project was a massively collaborative effort.

معنی فارسی کلمه massively

: معنی massively به فارسی

به‌طرز قابل‌توجهی، به میزان زیاد، به‌شکلی بسیار بزرگ و با اثر بیشتر از حد معمول.