معنی فارسی massotherapy
B1ماساژ درمانی، علم و هنر استفاده از تکنیکهای ماساژ برای درمان مشکلات جسمی و روانی.
The use of massage techniques for therapeutic purposes.
- NOUN
example
معنی(example):
ماساژ درمانی به کاهش تنش عضلانی کمک میکند.
مثال:
Massotherapy helps relieve muscle tension.
معنی(example):
بسیاری از افراد مییابند که ماساژ درمانی برای آرامش خوب است.
مثال:
Many people find massotherapy beneficial for relaxation.
معنی فارسی کلمه massotherapy
:
ماساژ درمانی، علم و هنر استفاده از تکنیکهای ماساژ برای درمان مشکلات جسمی و روانی.